What do you think?
Rate this book
137 pages, Paperback
First published January 1, 1944
میزس نفْسِ بوروکراسی را هرگز نفی نمیکند، بلکه مسئلهی او، مانند هر اقتصاددانِ مکتب اتریش، «اندازه و ابعاد» نظم بوروکراتیک است. از نظر او نه نفس بوروکراسی، بلکه ابعاد آن میتواند به آفتی جدی تبدیل شود. از یادداشت مترجم ص ۱۳
شهروندی که بهروزیاش را در بسط ادارات عمومی میجوید، طبعاً نمیتواند از فربه شدن بوروکراسی و ناکارآمدی آن گلایه کند. این همان خودکردهای است که تدبیری برایش نیست، مگر اینکه دریافت شهروند از راه و رسم کسب بهروزی تغییر کند. از یادداشت مترجم ص ۱۳
بین آزادیهای فردی و اختیارات ادارهی عمومی (دولت/حکومت) نسبتی معکوس وجود دارد. یعنی هرچه دامنهی اختیارات دولت بیشتر شود، آزادیهای فردی محدودتر میشود. بنابراین، کسب آزادیهای فردی یعنی محدود شدن اختیارات دولت و اساساً «آزادی» به معنای «آزادی در برابر حاکمیت» است. از یادداشت مترجم ص ۱۳
بسیاری از مردم اساساً از چنین دریافتی از آزادی رویگردانند، چون معتقدند دولت/حکومت اصلا باید اختیارات گسترده داشته باشد تا در زندگی مردم دخالت کند. طبعاً منظورِ همه از این مداخله نیز «خیر» است، میخواهند دولت اختیارات داشته باشد تا برای مقاصد نیک و بهروزیِ بیشتر در زندگی مردم دخالت کند. اما «شر» دقیقاً از همینجا شروع میشود. از یادداشت مترجم ص ۱۴
قشری از جامعه مشتاق مشاغل دولتیاند و از اینکه حقوقبگیرِ دولت باشند راضی و خوشنودند. شغل دولتی سنگر خوبی برای فرار از رقابت سخت اجتماعی در جامعهای آزاد است. طبعاً اینان از گسترش بوروکراسی دولتی استقبال میکنند و در برابر کوچکسازی آن مقاومت میکنند. اما وقتی بزرگ شدن دولت به معنای محدود شدن آزادی و دامنهی ابتکارات فردی باشد، یعنی اینان حاضرند برای زندگی بیدردسر شعاع آزادی شهروندان کاهش یابد. از یادداشت مترجم ص ۱۵
حکومت بدون ادارات و روشهای بوروکراتیک نمیتواند کار خود را انجام دهد و از آنجا که همکاریِ اجتماعی بدون دولتی مدنی نمیتواند کار خود را انجام دهد، حدی از بوروکراسی ناگزیر است. مردم از نفس بوروکراسی ناخرسند نیستند، بلکه از نفوذ بوروکراسی در همهی حوزههای زندگی و فعالیت انسان ناراضیاند. مبارزه علیه دستدرازیهای بوروکراسی در اساس قیامی علیه دیکتاتوری توتالیتر است. ص۵۶
نظام کاپیتالیستی نوعی دموکراسی اقتصادی است که در آن هر پنی حق رأی میبخشد. مصرفکنندگان، مردمِ حاکماند. سرمایهداران، شرکتداران و زارعان، وکلای شهرونداناند. اگر آنها از خواستِ مردم حاکم تبعیت نکنند، وقتی نتوانند با پایینترین هزینههای ممکن کالای مورد تقاضای مصرفکنندگان را تولید کنند، منصبشان را از دست میدهند. وظیفهی آنها این است که خادم مصرفکنندگان باشند. سود و زیان، ابزارهایی است که مصرفکنندگان از طریق آنها عنان فعالیتهای اقتصادی را محکم در دست میگیرند.ص ۶۱
اما در عصری زندگی میکنیم که انگیزهی سود از هر سو آماج حملات است. در افکار عمومی انگیزهی سود به منزلهی چیزی که اوج بیاخلاقی و برای خیر عمومی فوقالعاده زیانبار است، لعن میشود. دولتها و احزاب سیاسی مجدانه در تلاشاند آن را از میان بردارند و به تعبیر خودشان دیدگاه «خدمت» را جایگزین آن کنند، چیزی که در واقعیت به معنای همان مدیریت بوروکراتیک است.ص ۱۱۳
در شرایطی که بخش بزرگی از رأیدهندگان در فهرست حقوقبگیرانِ خدمات دولتی جای داشته باشند، دیگر دموکراسیِ نمایندهمحور نمیتواند پابرجا بماند. وقتی نمایندگان مجلس خود را دیگر نه امانتدارانِ مالیاتدهندگان، بلکه نمایندگانِ دریافتکنندگانِ حقوق، دستمزد، یارانه، حقوقِ بیکاری و دیگر مزایای خزانهی عمومی بدانند، کلکِ دموکراسی کنده است. ص۱۳۶
حقیقت این است که دولت تا چیزی از کسی نگیرد هیچ چیز هم نمیتواند بدهد. یارانه را دولت هیچگاه از منابع خود پرداخت نمیکند، بلکه همیشه از جیب مالیاتدهندگان یارانه میدهد. تورم و گسترش اعتبارات -که امروزه مطلوبترین روشهای سخاوتمندی دولت است- به حجم منابع موجود چیزی اضافه نمیکند. اینها برخی را ثروتمندتر میکند، اما صرفاً به همان میزان که عدهای دیگر را فقیرتر میکند. مداخلات در بازار، در قیمتهای کالاها و نرخهای دستمزد و بهره (که همگی آنها [در حالت طبیعی] طبق عرضه و تقاضا تعیین میشود)، ممکن است در کوتاهمدت باعث تحقق آنچه دولت میخواهد بشود، اما چنین تدابیری در بلند مدت همواره وضعیتی را پدید میآورد که نامطلوبتر از وضعیت سابق است.ص۱۴۰
مدتهاست که که در پی مداخلات دولت در اقتصاد خصوصی، یکپارچگی سیاست دولت به اجزایی ناهماهنگ تجزیه شده است. گذشت آن روزگاری که میشد از یک سیاست دولتی سخن گفت. امروزه در بیشتر کشورها هر وزارتی اهداف متفاوتی را دنبال میکند و از این رهگذر به تلاشهای دیگر وزارتخانهها آسیب میزند. وزارتِ کار در پی نرخهای دستمزد بالاتر و هزینههای معیشتیِ پایینتر است و در مقابل وزارتِ کشاورزیِ همان دولت در پی قیمتهایی بالاتر برای محصولات غذایی است و وزارت بازرگانی نیز میکوشد با وضع عوارض گمرکی قیمت کالاهای تولید داخل را افزایش دهد. یک اداره با انحصارات مبارزه میکند و اداراتی دیگر مشتاقند با عوارض امتیازنامه و دیگر ابزارها شرایط لازم را برای محدودیتهای انحصارگرانه ایجاد کنند و البته هر ادارهای هم متکی به نظرات متخصصانی است که در حوزههای خود تخصص یافتهاند.ص۱۴۲
کاپیتالیسم نظامی است که در آن هر کس این بخت را دارد که ثروتمند شود. برای هر کسی امکانهای نامحدودی وجود دارد. طبعاً این بخت به همه لطف نمیکند، بلکه عدهی بسیار اندکی میلیونر میشوند. اما هر کس میداند که تلاشِ سختکوشانه -و نه هیچ چیز کمتر از تلاشِ سختکوشانه- جواب میدهد. ص۱۵۳
استخدام در کارهای دولتی امکانی برای شکوفایی استعدادها و تواناییهای شخصی فراهم نمیآورد. تنظیمِ مقررات مترادف با افول ابتکار است. جوانان دیگر رویایی دربارهی آیندهی خود ندارند. آنها میدانند چه چیز در آینده در انتظارشان است.ص۱۵۵
دموکراسی داشتهای نیست که انسانها بتوانند بی هیچ دردسری از آن بهره برند. بلکه برعکس، گنجی است که هر روز از نو باید با تلاشهای بیوقفه از آن دفاع کرد و آن را به دست آورد.ص۱۹۳
"Although the evolution of bureaucratism has been very rapid in these last years, America is still, compared with the rest of the world, only superficially afflicted."Still, without the burden of disillusionment, Mises offers a clear-eyed description of the form of bureaucracy that we now know mostly as the managerial elite, that stratum of society that lies like a leaden blanket over Western societies.
"Thomas Alva Edison and Henry Ford did not have to overcome any obstacles erected by shortsighted governments and a narrow-minded public opinion."